او پمپی طراحی کرد تا بتواند آب انگور را سریع تر از بشکه ای به بشکه دیگر بریزد، نتیجه اش هم موفقیت آمیز بود. لوییس هیچ فکر نمی کرد که ساخت این پمپ اولین گام های او به سوی آینده ای است که نام پدری اش را چنان با اتوموبیل که آن موقع هنوز کاملا اختراع نشده بود عجین می کند که تا سال 2007 میلادی از هر 16 خودروی جهان، یکی نام شورلت بر خود خواهد داشت.
لوییس شورلت نوجوان، سپس در یک گارگاه دوچرخه سازی به عنوان شاگرد مشغول شد که کار مناسبی برای او به نظر می رسید. در آنجا نیز بیکار ننشست و خیلی زود به فکر ارتقای سیستم دنده ی چرخ ها افتاد و آن را با جدیت و پشتکار عملی کرد. در هجده سالگی برای مدت کوتاهی در شرکت خودروسازی مورس در پاریس مشغول شد و پس از آن به کانادا رفت تا با عنوان شوفر-مکانیک، بخت خود را در کشوری جدید بجوید. سپس از کانادا به نیویورک رفت و ابتدا در شرکت خودروسازی فرانسوی دو دیون بوتون (بزرگ ترین خودروساز آن زمان) و بعدتر در فیات به عنوان مکانیک استخدام شد. لوییس که علاقه زیادی به مسابقات دوچرخه سواری داشت، به اتوموبیل رانی روی آورد و موفق هم بود.
چیزی نگذشت که شورلت به چهره ی آشنای پیست تبدیل شد و پس از کسب رکورد جهانی یک مایل (1.6 کیلومتر) در 5.28 ثانیه، در میان سریعترین مردان روی زمین جای گرفت. این دستاورد بزرگ فرصتی فراهم آورد تا لوییس بتواند با سرمایه گذاران صنعت روبه رشد خودرو در دیترویت آشنا شود. اندکی بعد بیوک او را به کار گرفت تا برایش در مسابقات براند؛ اینجا بود که شورلت با ویلیام سی دورانت موسس جنرال موتورز در 1908، دیدار کرد. دورانت که طرح های جاه طلبانه اش به مذاق سرمایه گذاران جنرال موتورز خوش نیامده و در 1910 برکنارش کرده بودند، با دیدن لوییس شورلت دریافت که این همان شریک جسور و با جربزه ای است که در کنارش می تواند همه چیز را از نو شروع کند. شریک جدید کسی که قرار بود به زودی به غول خودروسازی تبدیل شود هم نیازی به فکر بیشتر نداشت و آن دو با هم شریک خودروسازی شورلت را در 1911 بنیان نهادند و یک سال بعد، از خودروی سیاحتی پنج نفره ای با موتور شش سیلندر 4.8 لیتری رونمایی کردند. حداکثر سرعت این مدل با نام کلاسیک شش، به 105 km/h می رسید و با قیمتی معادل 2150 دلار فروش نسبتا خوبی داشت.
با اینوجود شراکت این دو چندان دوام نیاورد. شورلت با توجه به سابقه اش در اتوموبیل رانی در نظر داشت که خودروهای با کیفیت بسازد، اما دورانت در پی تولید انبوه خودروهای ارزان قیمت برای بازار آمریکا بود. در نتیجه ی این اختلاف در 1913 دورانت سهم شورلت را خرید و پس از آن چنان با سرعت رشد که موفق شد بار دیگر بخشی از سهام جنرال موتورز را بخرد و کنترل آن را در دست بگیرد. شرکت شورلت پله های ترقی را یکی پس از دیگری پشت سر گذاشت و برای اولین بار در 1927 با فروش بیش از یک میلیون دستگاه و با کنار زدن فورد به جایگاه پرفروش ترین خودروساز آمریکا (و بزرگ ترین خودروساز جهان) دست یافت. او از 1936 تا 1976 در این جایگاه در آمریکا باقی ماند که دستاورد بزرگی بود. برای دستیابی و حفظ چنین موقعیتی، شورلت می بایست بی وقفه و به صورت تهاجمی تولیدات جدید و متنوعی را وارد بازار می کرد. این کار در 1918 با تولید مدل قدرتمند دی با موتور وی8 آغاز شد؛ اما مبارزه برای تسخیر قلب و ذهن مشتریان وقتی شدت گرفت که شورلت از سوپریر در 1925 رونمایی کرد، خودرویی که با چرخ های دیسکی براق و رنگ سلولزی تنها 625 دلار قیمت داشت.
اولین وسیله نقلیه ای که تحت لیسانس جنرال موتورز خارج از آمریکا مونتاژ شد، کامیونی از برند شورلت بود که ژانویه 1924 در کارخانه ای در کپنهاگ ساخته شد. این اولین گام  به سوی توسعه جهانی شرکت شورلت به شمار می آمد. در دهه 1930 شورلت با تولید طیف وسیعی از خودروها، جایگاه نخست خود را در بازار تثبیت کرد، چنانکه تا 1941 استیشن واگن و خودروهای کروکی را هم به تولیداتش اضافه نمود. در 1950 دنده ی اتوماتیک به خودروهای شورلت را پیدا کرد.
سال 1955 شورلت تحول بزرگ دیگری به خود دید و آن معرفی موتور کوچک بلوک وی8 بود که موفق ترین موتور در نوع خود به شمار می رفت و میلیون ها نمونه از آن ساخته شد. همین موتور کوچک بود که خودروی اسپرت کوروِت را نجات داد و آن را از ماشینی کم قدرت به موشک زمینی تبدیل کرد. این رودستر بدیع که در سال 1953 رونمایی شد، اولین خودروی تولیدی بود که بدنه ای از جنس فایبر گلاس داشت و با موتور وی 8 اش، به چنان جایگاهی در تاریخ آمریکا دست یافت که همچنان پس از شش نسل در بازار طرفدار دارد.
درست زمانی که شورلت از نظر خریداران آمریکایی برندی بی عیب و نقص تلقی می شد فاجعه در شکل خودرویی به نام کوروِر در 1960 ظاهر شد. موتور عقب این خودرو (به تقلید از فولکس واگن بیتل) سنگینی و عدم تعادل را در قسمت عقب ایجاد کرد که به حوادثی منجر شد و اتهاماتی از سوی مشتریان علیه آن شکل گرفت که مدعی بودند شورلت علی رغم اطلاع از ایرادات، این خودرو را روانه بازار کرده است. در نتیجه ی همین اعتراضات عمومی پی در پی  بود که خودروسازان آمریکایی نهایتا متعهد شدند که تجهیزات ایمنی مانند کمربند، ضربه گیر و کیسه هوا را به خودروهایشان بیافزایند.
در دهه های 1960 و 1970 شورلت اولین تصویری بود که از یک خودروی آمریکایی به ذهن می آمد و فرقی نمی کرد در شکل خودرویی سایز بزرگ باشد مانند ایمپالا (رونمایی در 1958) یا کامپکت مانند شِول، کوپه شیکی باشد مانند مونت کارلو یا وانت مانند ال کامینو و یا خودروی قدرتمند و شاسی بلندی چون بلیزر. البته همچون برندهای دیگر، شورلت هم از بحران اقتصادی اواخر دهه 70 و اوایل 1980 ضربه خورد. بنابراین برای آنکه بتواند خودروهایی با مصرف سوخت کتر عرضه کند، در دهه 1980 خودروهای کوچکی را از ایسوزو، تویوتا و سوزوکی وارد کرد و با برند شورلت به بازار فرستاد. در راستای همین استراتزی بود که جنرال موتورز در سال 2001 بخش عمده ای از سهام شرکت دوو کره جنوبی را خرید و خودروهای کوچک و صادراتی دوو با برند شورلت عرضه شدند. بحران بانکی جهانی در 2008 شورلت را در آستانه سقوط قرار داد و جنرال موتورز را با بدهی فراوان و خطر ورشکستگی روبرو کرد. اما این بار دولت آمریکا وارد شد و با خرید عمده ی سهام جنرال موتورز، شورلت را نجات داد.
و اما لوییس شورلت که رویایش در مورد ساخت ماشین مسابقه ای به حقیقت پیوسته بود، 6 ژوئن 1941 در تنگدستی جان سپرد و در جایی نزدیک پیست اتوموبیل رانی ایندیاناپولیس به خاک سپرده شد.