به عنوان یک مثال ساده می‌توان به سهام ایران خودرو در بازار سهام نگاهی انداخت، شرکتی که به علت تحریم‌ها، محصولات قدیمی، معوقات تحویلی فراوان و… به هیچ عنوان قابل مقایسه با شرکت‌های بزرگ خودرو سازی در جهان نیست، اما ارزش حدودی سهام این شرکت به‌راحتی کمپانی‌هایی چون مزدا و هیوندای را رد کرده و حال بالاتر از بی‌ام‌و و جنرال موتورز ایستاده است، آیا چنین چیزی منطقی است؟
نحوه محاسبه این عدد هم ساده است، در حال حاضر حدود ۲۲درصد سهام شناور ایران خودرو با نام #خودرو در بازار سهام وجود دارد که اگر قیمت آن‌ها را در ارزش هر سهم ضرب کرد و به ۱۰۰درصد تعمیم بدهیم، بهای آن با قیمت دلار حدود ۲۰ هزار تومان به ۴۳ میلیارد دلار می‌رسد، عددی که هر روز هم در حال رشد بوده و خریداران بسیار زیادی بدون اطلاعات کافی از ارزش واقعی آن شرکت، صرفا برای کسب سود بیشتر در آینده، وارد این کارزار خطرناک می‌شوند. چنین داستانی برای سایر شرکت‌ها چون پارس خودرو و زامیاد هم وجود دارد!
نگاهی به رشد سهام ایران خودرو در تنها سه ماه اخیر، حاکی از رشدی نزدیک به ۱۰۰۰ درصد است، آن هم در دورانی که اقتصاد جهانی به‌خاطر ویروس کرونا با رکود بی‌سابقه‌ای دست و پنجه نرم می‌کرد. یعنی اگر فردی حدودا ۱۰۰ میلیون تومان از سهام این شرکت را در ابتدای سال می‌خرید، در حال حاضر نزدیک به ۱ میلیارد تومان سرمایه داشت! سرمایه‌ای که نه بر اساس تولید، پیشرفت و یا توسعه محصولات شرکت به‌دست آمده بلکه به‌خاطر هیجانات و ورود نقدینگی بسیار زیاد حاصل شده است و نتیجه‌اش، بالا بردن ارزش یک شرکت بسیار بیشتر از بهای ذاتی و واقعی آن است.
قاعدتا زمانی می‌رسد که ورود نقدینگی با خروج آن به حد تعادل رسیده و در آن زمان بسیاری به فکر محاسبه ارزش شرکت‌ها و بهای واقعی سهام آن‌ها خواهند افتاد. پس چه بهتر که با اطلاعات کافی وارد بورس و دنیای پر از ریسک آن شده و گنجشک رنگ شده را به جای قناری و البته در اینجا به جای عقاب نخرید!