آزمون توانمندی های نسل نو تویوتا کمری GL کلاسیک 
جان سخت و محبوب! 
هنگام مرور تاریخچه هر کشور، در هر صنعت یا زمینه ای، به اسامی بزرگی بر خواهید خورد که در کمال سادگی و تواضع، بهترین بوده اند و نامشان در دل مردم حک شده است. شاید بهترین نمونه های این ادعا، در زمینه ورزش کشورمان، اسامی همچون «غلامرضا تختی»، «پرویز دهداری»، «ناصر حجازی» و ... باشد. در حیطه صنعت خودرو نیز همواره با اسامی مدل هایی برخورد می کنیم که پس از چندین دهه تولید (و بعضاً توقف تولید)، همچنان محبوب هستند و علاقه مندان بدون کوچکترین تأمل و تردیدی، نسبت به خرید و فروش آنها اقدام می کنند. در حقیقت، هر کمپانی اتومبیل سازی برای خود یک اسطوره دارد که در این میان، می توان به «بیتل» و «گلف» برای فولکس واگن، «E کلاس» و «S کلاس» برای مرسدس بنز ، «سری 3» و «سری 5» برای ب م و، «911» برای پورشه و البته «کمری» برای تویوتا، اشاره داشت. 
این خودروی خوش آوازه که نامش از کلمه Kanmuri (به معنی تاج) اقتباس شده و می توان آن را ادامه دهنده مدل موفق «کارینا» دانست، با سابقه بیش از 3 دهه حضور درخشان در بازارهای جهانی، بین مردم ما نیز محبوب بوده و همواره آمار فروش بالایی داشته است. 
پس از ورود نسل نو این مدل به کشور، فرصتی دست داد تا فارغ از حواشی چند ماه اخیر بازار خودرو، برای آزمایش نسخه GL CASSIC آن برنامه ریزی کرده، کمی با پدال گاز و ترمز کلنجار رفته و با محصولی که در کنار برند تویوتا، برای خود یک برند محسوب می شود، بیشتر آشنا شویم! برخی از کارشناسان (از جمله چند تن از دوستان نگارنده که کارشناس طراحی خودرو هستند)، معتقدند Camry ظاهر چشمگیری ندارد! هر چند مسئولین تویوتا همواره به جنبه کاربردی و مهندسی محصولات خود می بالند و در زمینه طراحی، همواره راه تواضع پیش گرفته و ادعا نکرده اند. چراغ های کشیده و زیبای جلو، شکست های چراغ عقب، صندوق بار نسبتاً بالا و البته ستون های کوتاه عقب، استایلی است که تویوتا به آن Dynamic Wedge Shape یا شکل گوه ای پویا می گوید. 
ترکیب خطوط برجسته با زوایای ملایم روی درپوش موتور و سپرها، خطوط طولی جانبی، ضربه گیرهای کرومی پایین درها با لوگوی Camry مشکی رنگ، گرافیک زیبای چراغ های عقب و خروجی اگزوز بیضی شکل کروم کار شده، از جمله شاخصه های ظاهری این ماشین به شمار می روند. 
بدون اتلاف وقت، به رانندگی با مدل مورد بحث می پردازیم! پیشرانه 5/2 لیتری کمری، با 4 سیلندر و آرایش خطی، مجهز به سامانه کنترل زمان بندی متغیر دوگانه سوپاپ ها (VVT-i) بوده و آنطور که در روز آزمایش ثبت شد، قادر است سرعت این سدان خانوادگی را بعد از 10 ثانیه، از صفر به 100 کیلومتر در ساعت برساند. نحوه عملکرد این مدل، به نسبت وزن و کلاس خودرویی خود چابک به نظر می رسد اما وقتی با دو سرنشین و در مسیرهای با شیب رو به بالا آزمایش شد، قدرت 181 اسب بخاری پیشرانه در کنار جعبه دنده 6 سرعته اتوماتیک (که البته فواصل تعویض آن مناسب تعریف شده)، باعث گردید تجربه یک رانندگی سست و بی توان برایمان رقم بخورد! 
به همین دلیل، پس از پیاده کردن سرنشینان و قرار دادن جعبه دنده روی حالت تعویض غیر اتوماتیک، یکبار دیگر آزمایش شتاب گیری را انجام دادم تا شاید بتوانم آن روی سکه Camry را نیز ببینم! پس از انجام این اقدامات، عملکرد ماشین اندکی بهتر شد، من نیز سعی کردم دنده را روی حداکثر دور مجاز موتور تعویض کنم تا حداکثر قدرت و گشتاور پیشرانه، به چرخ ها منتقل شود، اما همچنان سستی و تنبلی هنگام سواری با کمری حس می شد و در یک کلام باید گفت که روح این ماشین، آرامش طلب است! البته تیپ SE با پیشرانه 5/3 لیتری 6 سیلندر خطی و شتاب اولیه 6 ثانیه ای، از هر لحاظ گزینه بهتری محسوب می شود، هر چند ورود آن به دلیل ممنوعیت واردات خودروهای با حجم موتور بالاتر از 2500 سی سی منتفی بوده و باید قناعت پیشه کرد! 
در شکل دادن به فضای داخلی، از نحوه طراحی داشبورد گرفته تا کنسول مرکزی، صفحه کیلومتر شمار و ... سادگی (در عین زیبایی و جذاب بودن)، در اولویت قرار داده شده است. فضای پا و سر برای سرنشینان جلو ایده آل بوده و صندلی های پارچه ای آن نیز راحت هستند و بدن را به خوبی در بر می گیرند. غربیلک فرمان 3 پره این ماشین، سست و سبک است و به سختی حس خاصی از شرایط مسیر حرکت را انتقال می دهد، البته هنگام عبور از دست اندازها و موانع، تا حد زیادی ضربات ریز و درشت را به خود جذب کرده و به دستان شما منتقل می کند. در هر حال، ماهیت کلی سیستم فرمان، جلوگیری از انتقال هرگونه استرس به راننده است. 
فضای سر و پای سرنشینان عقب عالی بوده و به راحتی 3 فرد بزرگسال را در خود جای خواهد داد. عایق بندی کابین نیز ایده آل و کارآمد است، به طوری که نه صدای کارکرد پیشرانه به داخل نفوذ می کند و نه صداهای جانبی مانند برخورد تایرها با سطح مسیر حرکت، صدای باد و ... البته واقعیتی که باید مدنظر داشت این بوده که پیشرانه Camry به قدری نرم و روان کار می کند که حتی اگر کنار اتومبیل ایستاده باشید، باید گوشتان را برای شنیدن صدای آن تیز کنید! 
یکی دیگر از نقاط قوت این خودرو، چسبندگی عالی به سطح مسیر است، به طوری که تا 80/0 جی فشار جانبی را تحمل می کند که برای خودرویی در این کلاس، عدد قابل قبول و ایده آلی محسوب شده و با توجه به انتقال 61 درصد نیرو به چرخ های جلو و 39 درصد به چرخ های عقب، تجربه رانندگی پایداری را رقم می زند. سیستم تعلیق، به هیچ وجه سفت و کوبنده نیست و هنگام مواجهه با دست اندازها نرم و آرام عمل می کند. البته هنگام قضاوت درباره کارآیی سیستم تعلیق یک خودرو، سلیقه نیز تا حد زیادی دخیل بوده و برای برخی که علاقه مند به رانندگی اسپرت و خشک (همانند نسل قبلی کمری) هستند، عدم جذب اینرسی مناسب در این مدل، ممکن است جالب نباشد. با تمامی این اوصاف، اتومبیل مورد بحث در مقایسه با دیگر رقبای نزدیک خود یعنی «مزدا 6» و «هوندا آکورد»، چسبندگی و پایداری کمتری داشته و در حقیقت، نمایش دهنده همان روح نرم و لطیف همیشگی محصولات تویوتا، از یاریس کوچک گرفته تا لندکروزر غول پیکر است! 
ضعف سیستم ترمز که به عنوان پاشنه آشیل برخی مدل های تویوتا مانند RAV4 و پرادو مطرح بود، هنگام رانندگی با کمری جدید ابداً احساس نشد و ترمزهای کارآ و قابل اتکایی که روی آن نصب شده، خودرو را بدون ذره ای کشیدگی یا لرزش، متوقف می کنند. تمامی شاخصه های فوق الذکر، همان دلیلی است که سبب شده، کمری در طول 14 سال گذشته، طبق اعلام نشریات معتبر خودرویی ایالات متحده، تبدیل به پرفروش ترین اتومبیل بازار این کشور با آمار 140 هزار دستگاه در سال شود. 
در کل، باید گفت کمری جدید، خودرویی است با پیشرانه چابک در مسیرهای مسطح و سست در مسیرهای با شیب روبه بالا، ترمز قدرتمند، کابین و صندوق جادار، صندلی های نرم و راحت، دید خوب به اطراف در هنگام رانندگی، فرمان خوش دست اما سبک و چسبندگی و هندلینگ ایده آل. خودرویی بی ادعا و آرام که مشخصات یک سدان قابل اعتماد خانوادگی، در آن گنجانده شده و به جرأت می توان گفت که کفه دلایل و فاکتورهای مثبت برای اقدام به خرید این مدل، نسبت به کفه نقاط ضعف آن سنگین تر است.